ریحانه و سفرنامه بوشهر
سلام ماماني امروز ٠٨/٠٧/٩٠ والان از بوشهر و با لب تاب خاله سودي دارم برات مينويسم ديروز ٠٧/٠٧/٩٠همزمان با روز دختر از تبريز به مقصد شيراز پرواز داشتيم لحظات آخر ریحانه در کنار بابایی يه پرواز 2 ساعته و خسته کننده و پراز استرس قبل از اينکه پرواز بخواد بشينه خوابيدي و پدر جوني واسه اولين بار شمارو در حالت خواب ديد تا يک ساعت بعداز اون خواب بودی تا بالاخره پدر جوني رو ديدي اولش يکم غريبي کردي اما خيلي دختر خوبی بودي و خیلی زود با پدر جوني ارتباط برقرار کردي و صميمي شدي اولین لحظه دیدار پدر جونی با ریحانی اولین بوسه پدر جونی روز 08/07/90 ساعت 08:45از شيراز به سمت بوشهر حرکت کرديم (صبح از ساعت 7 ...